هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و اشتیاق شدید خود به معشوق سخن می‌گوید. او به هر سخنی که درباره لب‌های یاقوتی معشوق باشد گوش می‌دهد و مشتاق شنیدن هرچه بیشتر وصف معشوق است، حتی اگر این شنیدن باعث رنج غیرت شود. شاعر تاب دیدن معشوق را ندارد و حتی طاقت گفتار درباره او را نیز ندارد، بنابراین از درون خود سخن می‌گوید تا از بیرون بشنود. او درد عشق را درمان‌ناپذیر می‌داند و معتقد است حتی اگر صدها درس پزشکی بشنود، شفا نخواهد یافت. شاعر از ناله‌های دردناک دل‌های محزون لذت می‌برد و فریاد عشق خود را به آسمان می‌رساند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد عشق و محزون بودن ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

شمارهٔ ۴۵۱

هر سخن کز وصف آن لبهای میگون بشنوم
گوش دارم تا هم از لعل تو مضمون بشنوم

بسکه مشتاقم اگر وصف ترا گوید کسی
گرچه غیرت سوزدم خواهم که افزون بشنوم

تاب دیدارت ندارم طاقت گفتار هم
از درون میگو سخن تا من ز بیرون بشنوم

چاره ی درد دلم چون نیست در دست حکیم
کی شفا یابد اگر صد درس قانون بشنوم

خوشتر آید از نوای عشرتم در گوش جان
ناله ی دردی که از دلهای محزون بشنوم

بسکه از عشق تو فریاد فغانی شد بلند
زود باشد کاین صدا از چرخ گردون بشنوم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.