هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از معشوق خود میخواهد که به او توجه کند، از خطاهایش بگذرد و او را رسوا نکند. شاعر خود را سگ کوی معشوق میخواند و از عشق و بلای آن سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانهای است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات مورد استفاده در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی برای درک عمیقتر دارند.
شمارهٔ ۴۶۰
ای چراغ دل مرو در بزم مردم جامکن
گر همه چشم منست آنجا دمی مأوا مکن
مردم چشمی، مشو از دیده ی غائب چون پری
از خیال خود مرا دیوانه و شیدا مکن
روی خود بر دامنت سودم خطای من بپوش
گر بدی کردم بروی زرد من پیدا مکن
دامن از دستم مکش امروز از فردا بترس
داد مظلومان بده، امروز را فردا مکن
حال دل چون گویمت مشغول ناز خود مشو
بشنو از من خویش را یکباره بی پروا مکن
من سگ کویت، مرا منشان برابر با رقیب
در میان دشمنانم بیش ازین رسوا مکن
عشق می بازی فغانی با بلای دل بساز
یا هوای وصل خوبان سهی بالا مکن
گر همه چشم منست آنجا دمی مأوا مکن
مردم چشمی، مشو از دیده ی غائب چون پری
از خیال خود مرا دیوانه و شیدا مکن
روی خود بر دامنت سودم خطای من بپوش
گر بدی کردم بروی زرد من پیدا مکن
دامن از دستم مکش امروز از فردا بترس
داد مظلومان بده، امروز را فردا مکن
حال دل چون گویمت مشغول ناز خود مشو
بشنو از من خویش را یکباره بی پروا مکن
من سگ کویت، مرا منشان برابر با رقیب
در میان دشمنانم بیش ازین رسوا مکن
عشق می بازی فغانی با بلای دل بساز
یا هوای وصل خوبان سهی بالا مکن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.