هوش مصنوعی:
این متن شعری است که بیانگر احساسات عمیق و دردناک شاعر از بیتفاوتی و بیرحمی معشوق است. شاعر از این که معشوق به رنجها و گریههای او توجهی ندارد، ابراز تعجب و ناراحتی میکند. همچنین، او از این که معشوق به جای توجه به او، به خواب و خمار مشغول است، شکایت دارد. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که معشوق او را کشته و دیگر نیازی به اندوهگین بودن نیست.
رده سنی:
16+
این متن دارای مضامین عاشقانهی عمیق و احساسات غمگینانه است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از برخی واژهها و مفاهیم مانند «خون» و «کشت» ممکن است برای گروههای سنی پایین مناسب نباشد.
شمارهٔ ۴۹۴
داری برقیبان سریاری عجب از تو
بر گریه ی ما رحم نداری عجب از تو
ما را به یک چشم زدن کار توان ساخت
پیش نظر خود مگذاری عجب از تو
دانی که غنیمان چه غیورند بخونم
دل برطرف من نگماری عجب از تو
از تربت من مهر گیا رست و تو بدخو
یک ذره بدل رحم نداری عجب از تو
می خوردن فاشت همه را داد بطوفان
تو شیفته ی خواب و خماری عجب از تو
افگنده عنان و شده بیباک بیکبار
آموخته با خون شکاری عجب از تو
چون کشت تو شد خشک فغانی مخور اندوه
گریان چه هوا خواه بهاری عجب از تو
بر گریه ی ما رحم نداری عجب از تو
ما را به یک چشم زدن کار توان ساخت
پیش نظر خود مگذاری عجب از تو
دانی که غنیمان چه غیورند بخونم
دل برطرف من نگماری عجب از تو
از تربت من مهر گیا رست و تو بدخو
یک ذره بدل رحم نداری عجب از تو
می خوردن فاشت همه را داد بطوفان
تو شیفته ی خواب و خماری عجب از تو
افگنده عنان و شده بیباک بیکبار
آموخته با خون شکاری عجب از تو
چون کشت تو شد خشک فغانی مخور اندوه
گریان چه هوا خواه بهاری عجب از تو
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.