۱۰۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۰۷

رسید از سفر آن ماه و چهره تاب گرفته
چو برگ لاله رخش رنگ آفتاب گرفته

عرق روان ز بناگوش چون گلش بگریبان
چنانکه پیرهنش نکهت گلاب گرفته

ز راه بادیه سرسبز و خرم آمده گویی
که سر و قامتش از دست خضر آب گرفته

خوش آنکه یار سفر کرده آمدست بشبگیر
هنوز بند قبا وا نکرده خواب گرفته

پیاده گشته ز اسپ و خرام کرده بگلشن
فگنده برگ ره و ساغر شراب گرفته

ببین که رنگ عذار و طراوت گل رویش
چگونه تابش خورشید بی نقاب گرفته

دم نظاره ی آن ماه نو رسیده فغانی
فشانده اشک چو گلنار و سیم ناب گرفته
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.