هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقی است که از فراق و جفای معشوق رنج می‌برد. شاعر از غم و اندوه خود می‌گوید و از ناامیدی و تلخی‌های زندگی شکایت می‌کند. او با تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، احساسات خود را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد.

شمارهٔ ۵۰۹

نه خیال غنچه بندم نه به گل کنم نظاره
که مرا دلی فَگار و جگریست پاره پاره

من و آفتاب رویت که به خلوت سعادت
شرفیست عالمی را ز طلوع آن ستاره

به خدا که در دل من رقم دویی نگنجد
تو بیا که من ز غیرت کنم از میان کناره

به جراحت دل من که نمک زدی حذر کن
که مباد ز آتش آن به گلت رسد شراره

تو بگشت باغ و گلها به کرشمه ی تو حیران
چه رود به جان مردم که برون روی سواره

نکشم سر از جفایت اگرم به تیغ پرسی
ز تو هر چه بر من آید بکشم هزار باره

چکنم اگر نسازم به جفای خار هجران
چو ز آب دیده ی من ندمد گلی چه چاره

همه برگ نا امیدی ز بهار عمر چیدم
که به کام من نگردد فلک ستیزه کاره

ز فسانه ی فغانی دل کوه رخنه گردد
نفس نیازمندان گذرد ز سنگ خاره
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.