هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق، جدایی، و درد دل سخن می‌گوید. شاعر از معشوقی می‌گوید که گویی در دل او نشسته است و از رنج عاشقان و دل‌های شکسته یاد می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به زیبایی و جذابیت معشوق دارد و از او می‌خواهد که از عاشقان دوری نکند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند تا به درستی فهمیده شوند.

شمارهٔ ۵۱۹

کاکل بتاب رفته ز دام که جسته یی
دیگر دل کدام پریشان شکسته یی

رنگین شدست دامن پاکت چه حالتست
گویا که در میان دل ما نشسته یی

بر گرد ارغوان کمر سیم کرده چست
نخل غریب بهر دل خلق بسته یی

آسودم از فسانه ی عاشق نواز تو
بنیاد کن که مرهم دلهای خسته یی

هر جا که هستی از دل ما نیستی برون
یعنی مکن خیال که از ما گسسته یی

دامن مکش که تا بود این حسن دلفروز
یکدم ز آب دیده ی عاشق نرسته یی

از طرف جویبار فغانی برون مرو
گر زانکه دامن از می رنگین نشسته یی
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.