هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از فلک و خورشید شکایت می‌کند و احساسات عاشقانه و دردهای خود را بیان می‌کند. او از بی‌وفایی و کین‌توزی فلک و گرمای خورشید که به مردم آسیب می‌زند، گله می‌کند. همچنین، شاعر به رابطه‌ی عاشقانه‌اش اشاره می‌کند و از بی‌توجهی معشوق و رنج‌های عشق می‌نالد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.

شمارهٔ ۵۲۱

باز ای فلک نتیجه ی انجم نموده یی
دندان کین باهل تنعم نموده یی

خورشید من چو ذره جهانیست در پیت
از بسکه روی گرم به مردم نموده یی

تو رخ نموده یی که دهم جان بیکنظر
من زنده می شوم که ترحم نموده یی

آن انجمن کجاست که چون ابر نوبهار
من گریه کرده و تو تبسم نموده یی

عاشق چگونه تاب زبان تو آورد
زین شیوه ها که وقت تکلم نموده یی

همچون فغانی از تو نگردم اگر چه تو
هر دم ره دگر بمن گم نموده یی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.