۱۱۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۲۱

باز ای فلک نتیجه ی انجم نموده یی
دندان کین باهل تنعم نموده یی

خورشید من چو ذره جهانیست در پیت
از بسکه روی گرم به مردم نموده یی

تو رخ نموده یی که دهم جان بیکنظر
من زنده می شوم که ترحم نموده یی

آن انجمن کجاست که چون ابر نوبهار
من گریه کرده و تو تبسم نموده یی

عاشق چگونه تاب زبان تو آورد
زین شیوه ها که وقت تکلم نموده یی

همچون فغانی از تو نگردم اگر چه تو
هر دم ره دگر بمن گم نموده یی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.