هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، با زبانی عاشقانه و عارفانه، به موضوعاتی مانند عشق، رهایی، دوستی، و ارزش‌های اخلاقی می‌پردازد. شاعر از ساقی می‌خواهد که پیمانه‌ای بنوشد تا هشیار شود و به بیداری معنوی برسد. همچنین، از ارزش عشق و دوستی سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که در نهایت، عشق است که به زندگی معنا می‌بخشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و اخلاقی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۵۲۴

ساقی چه سر گران بمن زار گشته یی
پیمانه یی بنوش که هشیار گشته یی

در بحر خواب بودی و طوفان گرفته بود
اکنون قیامتست که بیدار گشته یی

قدر گلاب میشکند عطر دامنت
معلوم می شود که بگلزار گشته یی

ای جان رفتنی چه شتابست، یکزمان
خوش باش چون بخسته دلان یار گشته یی

من کز دو کون گشته ام آزاد سالهاست
هستم غلام اگر تو خریدار گشته یی

پرهیز می کنند دلا از تو دوستان
آخر چه دشمنی که چنین خوار گشته یی

اخلاص این شکسته ندانسته یی هنوز
عمری اگرچه در دل افگار گشته یی

ای در مقام جنگ زده راه آشتی
صنعت مکن که درد دل یار گشته یی

بر آستان عشق فغانی قرار گیر
بنشین بیک مقام که بسیار گشته یی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.