هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، با زبانی نمادین و پر از ایهام، به بیان حالات عاشق و معشوق، شراب و مستی، و راز و نیازهای عاشقانه می‌پردازد. شاعر از معشوق می‌پرسد که چرا خود را پنهان می‌کند و با عاشقان چنین رفتار می‌نماید. همچنین، به مفاهیمی مانند خواب و بیداری، رشک و غیرت، و هلاکت در راه عشق اشاره دارد.
رده سنی: 18+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی پیچیده است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از نمادهایی مانند شراب و مستی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۵۳۴

هر سوی جلوه ای گل خندان چه می کنی
خود را بهر کنار خرامان چه می کنی

جایی دگر نماند که گیرم عنان تو
رفتم ز کار این همه جولان چه می کنی

بنما به عاشق آن لب آلوده ی شراب
آتش بخلق در زده، پنهان چه می کنی

خوابت برد ز چهره پریشانی خمار
دارد لبت نشانه ی دندان چه می کنی

رشکی نیازموده چه دانی که پیش غیر
با جان عاشقان پریشان چه می کنی

بیداری کسان همه از بهر خواب تست
داری دعای خلق، نگهبان چه می کنی

چون شد فغانی از هوس آن بدن هلاک
مستانه چاکها بگریبان چه می کنی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.