هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد هجران و اشتیاق به معشوق می‌گوید. او از اشک‌های بی‌پایان، تلاش بی‌ثمر برای رسیدن به معشوق، و گذر سریع لحظات عشق سخن می‌گوید. همچنین، به ناآگاهی از عشق واقعی پیش از تجربهٔ آن اشاره می‌کند و در پایان، اظهار عجز و نیاز می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن به بلوغ عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۵۳۹

شب چون روم ز منزل آن ماه خرگهی
از دیده سیل اشک نهد رو بهمرهی

چندانکه رفتم از پی گرد سمند او
روزی نشد که پر شود این دیده ی تهی

هر دم هزار قافله ی جان ببوی او
آیند و بگذرند چو باد سحر گهی

شرح درازی شب هجران نگویمت
روز وصال اگر ننهند رو بکوتهی

گاهی بعشق، ناصح عشاق می شدم
دریافتم که بی خبری بود و ابلهی

آسوده یی که مانع دل می شود بعشق
از دل خبر ندارد و از عشق آگهی

بر خاک می نهم چو فغانی رخ نیاز
هر جا که بر زمین قدم ناز می نهی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.