هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق نافرجام و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از بی‌وفایی معشوق، رقابت با رقیبان، و احساس ناامیدی و دل‌تنگی خود می‌نالد. با وجود این دردها، هنوز به عشق وفادار است و امیدوار به وصل.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاطفی پیچیده مانند عشق نافرجام، رنج‌های عاشقانه و احساسات شدید است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، زبان شعر کلاسیک و دارای اصطلاحات ادبی است که برای درک عمیق‌تر، به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارد.

شمارهٔ ۵۴۰

نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و بازی
من و جلوهای نازت که تو خود برای نازی

سر قامت تو گردم که بلند همتان را
فگند بخاکساری ز مقام سر فرازی

نه بگفته ی رقیبی نه باختیار عاشق
چه حریف خود مرادی که به هیچ کس نسازی

ز نهال هستی ما گل عیش و آرزو شد
چه به آه نا امیدی چه بباد بی نیازی

بنوازش رقیبان مگذار جانب ما
چو اسیر خویش کردی همه را به دلنوازی

نه رفیق مهربانی نه حریف نکته دانی
که فرستمت پیامی به زبان عشقبازی

اثر تمام خواهد دل خسته ی فغانی
که برآرد از هوایت نفسی بجانگدازی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.