۱۱۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۵۷

ای بکرشمه هر زمان گلبن باغ دیگری
من شده کوه درد و تو لاله ی راغ دیگری

سوز تو در دل حزین چون نگرم بنیکوان
بر دل خویش چون نهم بیهده داغ دیگری

یار به دیگری روان من ز پیش بسر دوان
چند توان چنین شدن ره بچراغ دیگری

من بخیال آن پری گم شده ام ز خویشتن
وای که او برغم من کرده سراغ دیگری

همچو فغانیم بود کاسه ی دیده پر ز خون
تا شده عکس ساقیم نقش ایاغ دیگری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.