هوش مصنوعی: شاعر در این متن از بی‌تفاوتی و بی‌توجهی معشوق شکایت می‌کند و بیان می‌کند که با وجود رنج‌های فراوانی که متحمل شده، معشوق حتی نگاهی به او نمی‌اندازد. او از سوختن در آتش عشق و بی‌پاسخی معشوق می‌گوید و اظهار می‌دارد که معشوق از این بی‌تفاوتی خود شادمان است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۵۶۱

از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی
در آب و آتشیم و نگاهی نمی کنی

بهر تو در متاع خود آتش زدیم و هیچ
رحمی بحال خانه سیاهی نمی کنی

ما را ز پهلوی تو چو دل نامه شد سیاه
تو شادمان باینکه گناهی نمی کنی

کشت وجود ما نشدی سبز کاشکی
بر کس چو اعتماد گیاهی نمی کنی

من از نظاره ی تو چنین می شوم خراب
ورنه تو در چه دیده که راهی نمی کنی

از یکدم التفات تو می سوزدم رقیب
شکرست کاین وفا همه گاهی نمی کنی

کس را چه کار با تو فغانی ز نیک و بد
شبها بر آن در از چه پناهی نمی کنی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.