۱۰۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۶۳

هر گه فسانه من مجنون هوس کنی
نشنیده یی هزار یکی از چه بس کنی

زینسان که گوشت از صفت حسن خود پرست
مشکل بود که گوش بگفتار کس کنی

صیدم کن ای سوار مبادا نیابیم
از من گذشته چونکه نظر باز پس کنی

ای مرغ بوستان چه گشایی بعیش بال
باید که یاد تنگ دلان قفس کنی

گردی بکوی دوست فغانی غزلسرا
خود را اگر بمرغ سحر همنفس کنی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.