هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد عشق و دوری از معشوق می‌گوید. او از نگاه معشوق به ذرات جهان سخن می‌گوید و از گریه‌های بی‌ثمر خود می‌نالد. شاعر احساس تنهایی و آسیب‌پذیری می‌کند و از معشوق طلب کمک و پناه دارد. او از حسرت دیدار معشوق می‌سوزد و از ترس او حتی آه نمی‌کشد. در نهایت، شاعر خود را محروم از لطف معشوق و آواره‌ای از درگاه او می‌داند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، احساسات شدید و بیان درد و رنج عشق ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۵۶۹

ای چشم ترا جانب هر ذره نگاهی
وی در دل هر ذره ز مژگان تو راهی

هر چند که گریان ترم از ابر بهاری
در کشت امیدم نشود سبز گیاهی

کی جان بسلامت برم از معرض خوبان
من یکتن و این قوم جفا پیشه سپاهی

ای رشحه ی فیض قلمت آیت رحمت
درکش قلمی بر گنه نامه سیاهی

ما عاجز و از هر طرفی سنگ ملامت
دریاب که غیر از تو نداریم پناهی

فریاد که از حسرت آیینه رویت
می سوزم و نتوان زدن از بیم تو آهی

محروم ز طوف حرمت کیست فغانی
آواره غلامی ز در دولت شاهی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.