هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق بی‌پایان، وفاداری و رنج‌های عاشق سخن می‌گوید. شاعر از داغ مهر، وصال معشوق و دردهای دل شکسته می‌گوید و از معشوق می‌خواهد به حالش نظر کند. همچنین اشاره‌ای به گذرا بودن داستان‌های عاشقانه و ناکامی‌های زندگی دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین برخی از اشارات به درد و رنج عشق نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۵۷۰

منم و سر ارادت چو سگان بر آستانی
بجبین ز مهر داغی برخ از وفا نشانی

بهزار جان شیرین بدلست و عمر سرمد
نفسی که خوش برآید به وصال نوجوانی

بگشا کمند مشگین که بگوشه های ابرو
همه را شکار کردی باشارت کمانی

دل من درین نشیمن نشکفت و گشت محزون
که نگفتم از غم خود سخنی بهمزبانی

چه حریف خانه سوزی گه جلوه ی ملاحت
که بسوخت برق حسنت دل و دیده جهانی

نکشیده سبزه بر گل بجمال فتنه بودی
چکنم کنون که از نو شده یی بلای جانی

سخن من و تو آخر همه جا فسانه گردد
که فلان شدست مجنون ز محبت فلانی

تو که ناز می فروشی بنیاز دردمندان
نظری بحال ما کن که نمی کنی زیانی

ز ریاض دهر کم جو گل آرزو که هرگز
نشکفت این گلستان بمراد باغبانی

ببر ای حریف صحبت خبری بپیر خلوت
که اسیر شد فغانی بکمند نوجوانی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.