هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از سعدی بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. او از رنج‌های عشق و جدایی می‌گوید و بیان می‌کند که با وجود درد و رنج، همچنان عاشقانه به معشوق وفادار است. شاعر از ناتوانی خود در تحمل دوری و جفای معشوق سخن می‌گوید و اظهار می‌دارد که حتی در این شرایط، حاضر است جان خود را فدای معشوق کند. همچنین، او از ناامیدی و تلاش بی‌ثمر برای درمان درد عشق می‌گوید و در نهایت، تصمیم به سفر می‌گیرد تا از دست معشوق دور شود.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. مفاهیمی مانند رنج عشق، وفاداری، و تصمیم‌گیری‌های دشوار برای نوجوانان کم‌سن‌وسال ممکن است پیچیده و سنگین باشد. بنابراین، این متن برای مخاطبان بالای 16 سال مناسب‌تر است.

غزل ۳۹۲

من دوست می‌دارم جفا کز دست جانان می‌برم
طاقت نمی‌دارم ولی افتان و خیزان می‌برم

از دست او جان می‌برم تا افکنم در پای او
تا تو نپنداری که من از دست او جان می‌برم

تا سر برآورد از گریبان آن نگار سنگدل
هر لحظه از بیداد او سر در گریبان می‌برم

خواهی به لطفم گو بخوان خواهی به قهرم گو بران
طوعا و کرها بنده‌ام ناچار فرمان می‌برم

درمان درد عاشقان صبر است و من دیوانه‌ام
نه درد ساکن می‌شود نه ره به درمان می‌برم

ای ساربان آهسته رو با ناتوانان صبر کن
تو بار جانان می‌بری من بار هجران می‌برم

ای روزگار عافیت شکرت نکردم لاجرم
دستی که در آغوش بود اکنون به دندان می‌برم

گفتم به پایان آورم در عمر خود با او شبی
حالا به عشق روی او روزی به پایان می‌برم

سعدی دگربار از وطن عزم سفر کردی چرا
از دست آن ترک خطا یرغو به قاآن می‌برم

من خود ندانم وصف او گفتن سزای قدر او
گل آورند از بوستان من گل به بستان می‌برم
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۹۱
گوهر بعدی:غزل ۳۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.