هوش مصنوعی: شاعر در این شعر عاشقانه، زیبایی معشوق را ستایش می‌کند و خود را در برابر او کوچک و ناچیز می‌بیند. او از عشق طولانی و سخت خود سخن می‌گوید و با وجود جفای معشوق، وفاداری خود را نشان می‌دهد. شاعر از تضاد بین خود و معشوق سخن می‌گوید و از حسرت و عشق بی‌پایان خود می‌نالد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌تر عشق و حسرت، آن را برای سنین بالاتر مناسب‌تر می‌کند.

غزل ۳۹۳

گر به رخسار چو ماهت صنما می‌نگرم
به حقیقت اثر لطف خدا می‌نگرم

تا مگر دیده ز روی تو بیابد اثری
هر زمان صد رهت اندر سر و پا می‌نگرم

تو به حال من مسکین به جفا می‌نگری
من به خاک کف پایت به وفا می‌نگرم

آفتابی تو و من ذره مسکین ضعیف
تو کجا و من سرگشته کجا می‌نگرم

سر زلفت ظلمات است و لبت آب حیات
در سواد سر زلفت به خطا می‌نگرم

هندوی چشم مبیناد رخ ترک تو باز
گر به چین سر زلفت به خطا می‌نگرم

راه عشق تو دراز است ولی سعدی وار
می‌روم وز سر حسرت به قفا می‌نگرم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۹۲
گوهر بعدی:غزل ۳۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.