۲۰۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳

دیدم الفی چند سخنگو که لب عقل
از منطقشان جام اشارات گسارد

ترکیب خطی گشته وزان خط شده حیران
ادراک که اندیشه بدو ملک سپارد

خطی که هنرمند بدو چون نظر افکند
بحریش نهد نام سمائیش شمارد

بحری که بغواصی توفیق و تفکر
زودست خرد در گرانمایه بر آرد

دری که ازو بر چمن روضه ی ادراک
تا حشر بجز اختر رخشنده نبارد

دی واضح این تحفه همی گفت الف را
تا مفلس و عریان نبرد خصم و نیارد

کردیم زنه وجه توانگر بدلائل
تا بیش نگویند الف هیچ ندارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.