هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد و رنج‌های عاطفی خود سخن می‌گوید. او از فراق یار، ناتوانی در تحمل بار مشکلات، و نبود قدرت برای مقابله با شوخی‌ها و جفاهای یار شکایت می‌کند. همچنین، او از ناتوانی در صبر و عقل و از جفای دوستان می‌نالد. با این حال، شاعر اعلام می‌کند که اگر بتواند جور دشمن را تحمل کند، پس جور یار را نیز خواهد کشید. در پایان، او از وصل یار و زیبایی او سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که گلی مانند روی یار بیابد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده‌ی ادبی و عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل ۴۰۴

غم زمانه خورم یا فراق یار کشم
به طاقتی که ندارم کدام بار کشم

نه قوتی که توانم کناره جستن از او
نه قدرتی که به شوخیش در کنار کشم

نه دست صبر که در آستین عقل برم
نه پای عقل که در دامن قرار کشم

ز دوستان به جفا سیرگشت مردی نیست
جفای دوست زنم گر نه مردوار کشم

چو می‌توان به صبوری کشید جور عدو
چرا صبور نباشم که جور یار کشم

شراب خورده ساقی ز جام صافی وصل
ضرورت است که درد سر خمار کشم

گلی چو روی تو گر در چمن به دست آید
کمینه دیده سعدیش پیش خار کشم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۴۰۳
گوهر بعدی:غزل ۴۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.