هوش مصنوعی:
این متن شعری است که با توصیف تغییر فصل از زمستان به بهار و آمدن نوروز، به زیباییهای طبیعت و شادیهای این فصل اشاره میکند. همچنین، به رابطهی دوستانه و وفاداری به دوست و بیاعتنایی به دشمنان پرداخته شده است. در پایان، سعدی با اشاره به رسیدن میوهها، از جفای بوستانبان گذشت میکند.
رده سنی:
12+
این متن به دلیل استفاده از زبان شعر کلاسیک و مفاهیم عمیقتر مانند وفاداری و بیاعتنایی به دشمنان، برای مخاطبان نوجوان و بزرگسال مناسب است. کودکان ممکن است در درک کامل مفاهیم و زیباییهای زبانی آن دچار مشکل شوند.
غزل ۴۴۷
برخیز که میرود زمستان
بگشای در سرای بستان
نارنج و بنفشه بر طبق نه
منقل بگذار در شبستان
وین پرده بگوی تا به یک بار
زحمت ببرد ز پیش ایوان
برخیز که باد صبح نوروز
در باغچه میکند گل افشان
خاموشی بلبلان مشتاق
در موسم گل ندارد امکان
آواز دهل نهان نماند
در زیر گلیم و عشق پنهان
بوی گل بامداد نوروز
و آواز خوش هزاردستان
بس جامه فروختهست و دستار
بس خانه که سوختهست و دکان
ما را سر دوست بر کنار است
آنک سر دشمنان و سندان
چشمی که به دوست برکند دوست
بر هم ننهد ز تیرباران
سعدی چو به میوه میرسد دست
سهل است جفای بوستانبان
بگشای در سرای بستان
نارنج و بنفشه بر طبق نه
منقل بگذار در شبستان
وین پرده بگوی تا به یک بار
زحمت ببرد ز پیش ایوان
برخیز که باد صبح نوروز
در باغچه میکند گل افشان
خاموشی بلبلان مشتاق
در موسم گل ندارد امکان
آواز دهل نهان نماند
در زیر گلیم و عشق پنهان
بوی گل بامداد نوروز
و آواز خوش هزاردستان
بس جامه فروختهست و دستار
بس خانه که سوختهست و دکان
ما را سر دوست بر کنار است
آنک سر دشمنان و سندان
چشمی که به دوست برکند دوست
بر هم ننهد ز تیرباران
سعدی چو به میوه میرسد دست
سهل است جفای بوستانبان
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل ۴۴۶
گوهر بعدی:غزل ۴۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.