هوش مصنوعی: این متن شعری از سعدی است که در آن شاعر از دوست یا معشوق خود می‌خواهد که به او توجه کند، دردش را دوا کند و از خلاف‌عهدی و دشمنی دست بردارد. شاعر از دوست می‌خواهد که به جای دشمنی و جفا، با او مهربان باشد و حتی در برابر دشنام و شمشیر، دعا و سپر باشد. این شعر بیانگر عشق، وفاداری، صبر و تسلیم در برابر تقدیر است.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند تسلیم در برابر تقدیر و صبر در برابر جفا ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

غزل ۴۶۷

آخر نگهی به سوی ما کن
دردی به ارادتی دوا کن

بسیار خلاف عهد کردی
آخر به غلط یکی وفا کن

ما را تو به خاطری همه روز
یک روز تو نیز یاد ما کن

این قاعده خلاف بگذار
وین خوی معاندت رها کن

برخیز و در سرای در بند
بنشین و قبای بسته وا کن

آن را که هلاک می‌پسندی
روزی دو به خدمت آشنا کن

چون انس گرفت و مهر پیوست
بازش به فراق مبتلا کن

سعدی چو حریف ناگزیر است
تن درده و چشم در قضا کن

شمشیر که می‌زند سپر باش
دشنام که می‌دهد دعا کن

زیبا نبود شکایت از دوست
زیبا همه روز گو جفا کن
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۴۶۶
گوهر بعدی:غزل ۴۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.