هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از بی‌توجهی معشوق و جفاهای او شکایت می‌کند و از دست دادن صبر و توان خود در برابر عشق را بیان می‌کند. شاعر همچنین به رابطه‌ی خود با معشوق و ناامیدی‌هایش اشاره می‌کند و در نهایت، از معشوق می‌خواهد که بعد از این او را به یاد آورد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل ۴۷۳

دی به چمن برگذشت سرو سخنگوی من
تا نکند گل غرور رنگ من و بوی من

برگ گل لعل بود شاهد بزم بهار
آب گلستان ببرد شاهد گلروی من

شد سپر از دست عقل تا ز کمین عتاب
تیغ جفا برکشید ترک زره موی من

ساعد دل چون نداشت قوت بازوی صبر
دست غمش درشکست پنجه نیروی من

عشق به تاراج داد رخت صبوری دل
می‌نکند بخت شور خیمه ز پهلوی من

کرده‌ام از راه عشق چند گذر سوی او
او به تفضل نکرد هیچ نگه سوی من

جور کشم بنده وار ور کشدم حاکم است
خیره کشی کار اوست بارکشی خوی من

ای گل خوش بوی من یاد کنی بعد از این
سعدی بیچاره بود بلبل خوشگوی من
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۴۷۲
گوهر بعدی:غزل ۴۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.