هوش مصنوعی: این شعر از سعدی بیانگر عشق و عاشقی، درد و رنج عاشق، و ناامیدی از یاری دیگران است. شاعر از دیدار معشوق سخن می‌گوید و از بی‌توجهی او به درد و رنج خود شکایت می‌کند. او از ناله‌های خود و بی‌پاسخی معشوق می‌گوید و اظهار می‌کند که دیگر امیدی به دوستان و ترسی از دشمنان ندارد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل ۴۷۲

ای به دیدار تو روشن چشم عالم بین من
آخرت رحمی نیاید بر دل مسکین من

سوزناک افتاده چون پروانه‌ام در پای تو
خود نمی‌سوزد دلت چون شمع بر بالین من

تا تو را دیدم که داری سنبله بر آفتاب
آسمان حیران بماند از اشک چون پروین من

گر بهار و لاله و نسرین نروید گو مروی
پرده بردار ای بهار و لاله و نسرین من

گر به رعنایی برون آیی دریغا صبر و هوش
ور به شوخی درخرامی وای عقل و دین من

خار تا کی لاله‌ای در باغ امیدم نشان
زخم تا کی مرهمی بر جان دردآگین من

نه امید از دوستان دارم نه بیم از دشمنان
تا قلندروار شد در کوی عشق آیین من

از ترش رویی دشمن وز جواب تلخ دوست
کم نگردد شورش طبع سخن شیرین من

خلق را بر ناله من رحمت آمد چند بار
خود نگویی چند نالد سعدی مسکین من
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۴۷۱
گوهر بعدی:غزل ۴۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.