هوش مصنوعی: این شعر از سعدی بیانگر احساسات عاشقانه و انتظار برای دیدار معشوق است. شاعر از طولانی شدن انتظار و وعده‌های معشوق شکایت دارد و از بی‌صبری و رنج خود می‌گوید. او از تغییرات روز و شب و تأثیر معشوق بر زندگی خود سخن می‌گوید و در نهایت، از خیال معشوق به عنوان عاملی برای زیبایی و آرامش یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل ۵۰۰

تا کیم انتظار فرمایی
وقت نامد که روی بنمایی؟!

اگرم زنده باز خواهی دید
رنجه شو پیشتر چرا نایی

عمر کوته‌تر است از آن که تو نیز
در درازی وعده افزایی

از تو کی برخورم که در وعده
سپری گشت عهد برنایی

نرسیدیم در تو و نرسد
هیچ بیچاره را شکیبایی

به سر راهت آورم هر شب
دیده‌ای در وداع بینایی

روز من شب شود و شب روزم
چون ببندی نقاب و بگشایی

بر رخ سعدی از خیال تو دوش
زرگری بود و سیم پالایی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۴۹۹
گوهر بعدی:غزل ۵۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.