هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و غم ناشی از آن سخن میگوید. او خود را خسته و بیفایده در برابر معشوق میبیند و از تیرهای غم عشق که به او اصابت کرده، شکایت میکند. با این حال، به معشوق اطمینان میدهد که حتی اگر مورد لطف و نوازش او قرار گیرد، تعجب نخواهد کرد، زیرا نیکی از شخص نیکوکار عجیب نیست. در پایان، شاعر به سعدی توصیه میکند که غم عشق را رها نکند، چرا که چنین عشقی در همه جهان نادر است.
رده سنی:
16+
این شعر حاوی مفاهیم عمیق عشق و غم است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل ۵۱۴
ای خسته دلم در خم چوگان تو گویی
بی فایدهام پیش تو چون بیهده گویی
ای تیر غم عشق تو هر جا که رسیده
افتاده به زخمش چو کمان پشت دوتویی
هم طرفه ندارم اگرم بازنوازی
زیرا که عجب نیست نکویی ز نکویی
سعدی غمش از دست مده گر ندهد دست
کی دست دهد در همه آفاق چنویی
بی فایدهام پیش تو چون بیهده گویی
ای تیر غم عشق تو هر جا که رسیده
افتاده به زخمش چو کمان پشت دوتویی
هم طرفه ندارم اگرم بازنوازی
زیرا که عجب نیست نکویی ز نکویی
سعدی غمش از دست مده گر ندهد دست
کی دست دهد در همه آفاق چنویی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل ۵۱۳
گوهر بعدی:غزل ۵۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.