هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از سعدی، بیانگر عشق عمیق و پایدار شاعر به معشوق است. شاعر از عشق بی‌پایان خود سخن می‌گوید و از فراق و جفای معشوق شکوه می‌کند. او معشوق را بی‌نظیر و جاودانه می‌داند و از او می‌خواهد که به دوستانش توجه کند. شاعر همچنین به ناتوانی انسان در برابر تقدیر اشاره می‌کند و از زهد و پارسایی فقیه انتقاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند انتقاد از زهد و پارسایی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

غزل ۵۲۳

همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی

چه حکایت از فراقت که نداشتم ولیکن
تو چو روی باز کردی در ماجرا ببستی

نظری به دوستان کن که هزار بار از آن به
که تحیتی نویسی و هدیتی فرستی

دل دردمند ما را که اسیر توست یارا
به وصال مرهمی نه چو به انتظار خستی

نه عجب که قلب دشمن شکنی به روز هیجا
تو که قلب دوستان را به مفارقت شکستی

برو ای فقیه دانا به خدای بخش ما را
تو و زهد و پارسایی من و عاشقی و مستی

دل هوشمند باید که به دلبری سپاری
که چو قبله‌ایت باشد به از آن که خود پرستی

چو زمام بخت و دولت نه به دست جهد باشد
چه کنند اگر زبونی نکنند و زیردستی

گله از فراق یاران و جفای روزگاران
نه طریق توست سعدی کم خویش گیر و رستی
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۵۲۲
گوهر بعدی:غزل ۵۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.