هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دلدادگی به معشوق سخن می‌گوید. او از باد می‌خواهد که اگر به معشوق رسید، پیام عشق او را برساند. شاعر از دوری معشوق رنجیده و در آرزوی دیدار اوست. او تأکید می‌کند که هیچ چیز جز یاد معشوق در خاطرش نمی‌ماند و از سرگشتگی و بی‌قراری خود می‌گوید. همچنین، شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق سخن می‌گوید و از قدرت عشق و تأثیر آن بر زندگی خود می‌نالد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی برای درک کامل داشته باشد.

غزل ۵۲۷

ای باد که بر خاک در دوست گذشتی
پندارمت از روضه بستان بهشتی

دور از سببی نیست که شوریده سودا
هر لحظه چو دیوانه دوان بر در و دشتی

باری مگرت بر رخ جانان نظر افتاد
سرگشته چو من در همه آفاق بگشتی

از کف ندهم دامن معشوقه زیبا
هل تا برود نام من ای یار به زشتی

جز یاد تو بر خاطر من نگذرد ای جان
با آن که به یک باره‌ام از یاد بهشتی

با طبع ملولت چه کند دل که نسازد
شرطه همه وقتی نبود لایق کشتی

بسیار گذشتی که نکردی سوی ما چشم
یک دم ننشستم که به خاطر نگذشتی

شوخی شکرالفاظ و مهی لاله بناگوش
سروی سمن اندام و بتی حورسرشتی

قلاب تو در کس نفکندی که نبردی
شمشیر تو بر کس نکشیدی که نکشتی

سیلاب قضا نسترد از دفتر ایام
این‌ها که تو بر خاطر سعدی بنوشتی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۵۲۶
گوهر بعدی:غزل ۵۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.