هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق خود سخن میگوید و با استفاده از تصاویر و تشبیهات زیبا، احساسات خود را بیان میکند. شاعر از زیبایی چهره، ابرو، مو و قامت معشوق تعریف میکند و احساس عشق و شیفتگی خود را به تصویر میکشد. همچنین، شاعر از احساس سردرگمی و غرق شدن در عشق سخن میگوید و از معشوق میخواهد که به او توجه کند.
رده سنی:
16+
این متن شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از تشبیهات و تصاویر پیچیده ممکن است برای سنین پایینتر دشوار باشد. بنابراین، این متن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است.
غزل ۵۴۲
آخر نگاهی باز کن وقتی که بر ما بگذری
یا کبر منعت میکند کز دوستان یاد آوری
هرگز نبود اندر ختن بر صورتی چندین فتن
هرگز نباشد در چمن سروی بدین خوش منظری
صورتگر دیبای چین گو صورت رویش ببین
یا صورتی برکش چنین یا توبه کن صورتگری
ز ابروی زنگارین کمان گر پرده برداری عیان
تا قوس باشد در جهان دیگر نبیند مشتری
بالای سرو بوستان رویی ندارد دلستان
خورشید با رویی چنان مویی ندارد عنبری
تا نقش میبندد فلک کس را نبودهست این نمک
ماهی ندانم یا ملک فرزند آدم یا پری
تا دل به مهرت دادهام در بحر فکر افتادهام
چون در نماز استادهام گویی به محرابم دری
دیگر نمیدانم طریق از دست رفتم چون غریق
آنک دهانت چون عقیق از بس که خونم میخوری
گر رفته باشم زین جهان بازآیدم رفته روان
گر همچنین دامن کشان بالای خاکم بگذری
از نعلش آتش میجهد نعلم در آتش مینهد
گر دیگری جان میدهد سعدی تو جان میپروری
هر کس که دعوی میکند کاو با تو انسی میکند
در عهد موسی میکند آواز گاو سامری
یا کبر منعت میکند کز دوستان یاد آوری
هرگز نبود اندر ختن بر صورتی چندین فتن
هرگز نباشد در چمن سروی بدین خوش منظری
صورتگر دیبای چین گو صورت رویش ببین
یا صورتی برکش چنین یا توبه کن صورتگری
ز ابروی زنگارین کمان گر پرده برداری عیان
تا قوس باشد در جهان دیگر نبیند مشتری
بالای سرو بوستان رویی ندارد دلستان
خورشید با رویی چنان مویی ندارد عنبری
تا نقش میبندد فلک کس را نبودهست این نمک
ماهی ندانم یا ملک فرزند آدم یا پری
تا دل به مهرت دادهام در بحر فکر افتادهام
چون در نماز استادهام گویی به محرابم دری
دیگر نمیدانم طریق از دست رفتم چون غریق
آنک دهانت چون عقیق از بس که خونم میخوری
گر رفته باشم زین جهان بازآیدم رفته روان
گر همچنین دامن کشان بالای خاکم بگذری
از نعلش آتش میجهد نعلم در آتش مینهد
گر دیگری جان میدهد سعدی تو جان میپروری
هر کس که دعوی میکند کاو با تو انسی میکند
در عهد موسی میکند آواز گاو سامری
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
۱۰۰۱
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل ۵۴۱
گوهر بعدی:غزل ۵۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.