هوش مصنوعی: این متن بیانگر عشق و وفاداری بی‌قید و شرط شاعر به معشوق است. شاعر اعلام می‌کند که حتی اگر معشوق او را آزار دهد، باز هم از او روی نمی‌گرداند و تحمل خواری از عزیزان را شیرین می‌داند. او حتی اجازه می‌دهد معشوق هر سلاحی برای آزارش به کار برد، به شرطی که از تیغ بی‌زاری استفاده نکند. شاعر همچنین از تلخی‌های عشق و انتظار معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که حتی اگر معشوق به او زهر بدهد، آن را مانند عسل می‌پذیرد، به شرطی که به دست رقیب سپرده نشود. در نهایت، شاعر از ناامیدی و درد عشق می‌گوید و خود را با مجنون مقایسه می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند تحمل خواری و درد عشق نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری دارد تا به درستی درک شود.

غزل ۵۶۵

من از تو روی نپیچم گرم بیازاری
که خوش بود ز عزیزان تحمل خواری

به هر سلاح که خون مرا بخواهی ریخت
حلال کردمت الا به تیغ بیزاری

تو در دل من از آن خوشتری و شیرین‌تر
که من ترش بنشینم ز تلخ گفتاری

اگر دعات ارادت بود و گر دشنام
بگوی از آن لب شیرین که شهد می‌باری

اگر به صید روی وحشی از تو نگریزد
که در کمند تو راحت بود گرفتاری

به انتظار عیادت که دوست می‌آید
خوش است بر دل رنجور عشق بیماری

گرم تو زهر دهی چون عسل بیاشامم
به شرط آن که به دست رقیب نسپاری

تو می‌روی و مرا چشم و دل به جانب توست
ولی چه سود که جانب نگه نمی‌داری

گرت چو من غم عشقی زمانه پیش آرد
دگر غم همه عالم به هیچ نشماری

درازنای شب از چشم دردمندان پرس
که هر چه پیش تو سهل است سهل پنداری

حکایت من و مجنون به یکدگر ماند
نیافتیم و بمردیم در طلبکاری

بنال سعدی اگر چاره وصالت نیست
که نیست چاره بیچارگان به جز زاری
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۵۶۴
گوهر بعدی:غزل ۵۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.