هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و محبت به معشوق سخن می‌گوید و از زیبایی‌ها و تأثیرات آن بر زندگی و جهان صحبت می‌کند. شاعر از عشق به عنوان یک ارزش والا یاد می‌کند و تأکید می‌کند که حتی با وجود تمام سختی‌ها، عشق و محبت ارزشمند است. همچنین، شاعر از تأثیرات زیبایی معشوق بر جهان و ترس از ایجاد بدعت‌های جدید در دین به دلیل زیبایی او سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عاطفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند بدعت در دین و تأثیرات زیبایی بر جهان نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد.

غزل ۵۶۷

اگر به تحفه جانان هزار جان آری
محقر است نشاید که بر زبان آری

حدیث جان بر جانان همین مثل باشد
که زر به کان بری و گل به بوستان آری

هنوز در دلت ای آفتاب رخ نگذشت
که سایه‌ای به سر یار مهربان آری

تو را چه غم که مرا در غمت نگیرد خواب
تو پادشاه کجا یاد پاسبان آری

ز حسن روی تو بر دین خلق می‌ترسم
که بدعتی که نبوده‌ست در جهان آری

کس از کناری در روی تو نگه نکند
که عاقبت نه به شوخیش در میان آری

ز چشم مست تو واجب کند که هشیاران
حذر کنند ولی تاختن نهان آری

جواب تلخ چه داری بگوی و باک مدار
که شهد محض بود چون تو بر دهان آری

و گر به خنده درآیی چه جای مرهم ریش
که ممکن است که در جسم مرده جان آری

یکی لطیفه ز من بشنو ای که در آفاق
سفر کنی و لطایف ز بحر و کان آری

گرت بدایع سعدی نباشد اندر بار
به پیش اهل و قرابت چه ارمغان آری
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۵۶۶
گوهر بعدی:غزل ۵۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.