هوش مصنوعی: این شعر از عشق نافرجام، رنج‌های عاشقانه و جفاهای معشوق سخن می‌گوید. شاعر از دل شکسته، اشک‌های خونین و ناامیدی خود می‌گوید و اشاره می‌کند که معشوق با رفتارش او را آزار داده است. همچنین، به تسلیم شدن در برابر غم و از دست دادن امید به زندگی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاطفی و استفاده از استعاره‌های پیچیده مانند 'دل چون شیشهٔ پر خون' و 'ریخت چشمت به جفا خون دل' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، موضوعات غم‌انگیز و ناامیدی نیاز به درک عاطفی بالاتری دارد.

شمارهٔ ۱۰

طیلسانت چو کژ افتاد ببستی او را
ره گشادی تو به خورشید پرستی او را

ریخت چشمت به جفا خون دل و دانستم
که بر این داشت در ایّام تومستی او را

دل چون شیشهٔ پر خون که به دست تو فتاد
به درستی که دمادم بشکستی او را

زلفت ار دست گشاید به جفا عیب مکن
چون تو در فتنه گری دست ببستی او را

تا خیالی به غم نیستی خود خو کرد
نیست دیگر به کسی دعوی هستی او را
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.