هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، به زیبایی از عشق، مستی و رنج‌های عاشقانه سخن می‌گوید. شاعر از تأثیر شراب بر گل و نرگس می‌گوید و سپس به رنج‌های خود از عشق اشاره می‌کند. او از خدا می‌خواهد که دیگر اسباب این رنج‌ها را فراهم نکند و در پایان، از صبا می‌خواهد که سنبل سیراب را بر گل آشفته نپراکند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مستی و شراب ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر مناسب نباشد.

شمارهٔ ۱۱

گر ز می رنگ نبودی گل سیرابش را
شیوه مستی نشدی نرگس پر خوابش را

ما چنین غرقه به خون از پیِ آنیم ز اشک
که در اوّل نگرفتیم سرِ آبش را

آه گرم از سبب آنکه مرا بی سببی
سوخت، یارب تو نسازی دگر اسبابش را

طاق ابرو بنما گوشه نشین را نفسی
تا که درهم شکند گوشهٔ محرابش را

ای صبا گر ز خیالی دلِ جمعت هوس است
بر گُل آشفته مکن سنبل سیرابش را
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.