هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر درد هجران و اشتیاق به معشوق است. شاعر از گم‌کرده راه و شب‌های کوتاه می‌گوید و از آتش پنهان درونش سخن می‌راند. او از خاک راه معشوق و اشک‌هایش می‌نالد و آرزو می‌کند که مهر معشوق همچنان در خاطرش بماند. شعر با اشاره به دولت و آرزوهای دور و دراز پایان می‌یابد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد هجران و اشتیاق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۳

گیسو برید و شد فزون مهرش منِ گمراه را
گم کرده ره داند بلی قدرِ شبِ کوتاه را

گو شام هجران همدمان باری به فریادم رسند
از آتش پنهان من خود دل بسوزد آه را

خاکِ رهت را اشک اگر با خون بیامیزد مرنج
گویم به چشم خویشتن تا پاک سازد راه را

باشد به خاطر همچنان مهر زمین بوس تواَش
صدبار اگر از آسمان اندازی ای جان ماه را

گر دولت تیرت به جان خواهد خیالی عیب نیست
چون این قدَرها می رسد یاران دولتخواه را
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.