۲۰۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷

ما به چشمت عشق می بازیم و او در عین خواب
بر رخت حق نظر داریم و می پوشد نقاب

صورتت هرجا که ظاهر می کند فتوایِ حسن
می نویسد مفتیِ پیر خرد صحّ الجواب

گر ز شام زلف بنماید مه رویت جمال
در زمین خواهد فرو رفت از خجالت آفتاب

دل نهان کردی ز مردم زخم تیر غمزه ات
گر نیفکندی سرشک من سپر بر روی آب

چشم گریان خیالی صد خلل دارد ز اشک
می شود آری ز باران خانهٔ مردم خراب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.