هوش مصنوعی: این شعر از سعدی بیانگر درد و رنج عشق نافرجام و آرزوی کمتر شدن این درد است. شاعر از عشق بی‌پاسخ و فراق معشوق شکایت می‌کند و آرزو می‌کند که معشوق نیز یک بار درد عشق را تجربه کند تا بفهمد شاعر چه می‌کشد. او از بی‌وفایی معشوق و نشنیدن ناله‌هایش گلایه می‌کند و آرزو می‌کند که معشوق به وعده‌هایش وفا کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، بیان درد و رنج عشق و فراق نیاز به بلوغ عاطفی دارد که معمولاً در سنین بالاتر شکل می‌گیرد.

غزل ۵۹۰

عشق جانان در جهان هرگز نبودی کاشکی
یا چو بود اندر دلم کمتر فزودی کاشکی

آزمودم درد و داغ عشق باری صد هزار
همچو من معشوقه یک ره آزمودی کاشکی

نغنویدم زان خیالش را نمی‌بینم به خواب
دیده گریان من یک شب غنودی کاشکی

از چه ننماید به من دیدار خویش آن دلفروز
راضیم راضی چنان روی ار نمودی کاشکی

هر زمان گویم ز داغ عشق و تیمار فراق
دل ربود از من نگارم جان ربودی کاشکی

ناله‌های زار من شاید که گر کس نشنود
لابه‌های زار من یک شب شنودی کاشکی

سعدی از جان می‌خورد سوگند و می‌گوید به دل
وعده‌هایش را وفا باری نمودی کاشکی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۵۸۹
گوهر بعدی:غزل ۵۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.