هوش مصنوعی: شاعر در این متن از تنهایی و بی‌کسی خود می‌نالد و بیان می‌کند که هیچ همنفسی جز ناله ندارد. او از عشق و هوس خود به معشوق سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که بدون معشوق، حتی زیباترین چیزها مانند گل و ریحان نیز ارزشی ندارند. شاعر همچنین به داغ عشق و شیرینی همراه با رنج آن اشاره می‌کند و در نهایت تأکید می‌کند که در دل او جز خیال معشوق کسی نیست.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن‌ها به بلوغ عاطفی و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای شعری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۳۰

افسوس که جز ناله مرا همنفسی نیست
فریاد که خون شد دل و فریادرسی نیست

کس نیست که گوید خبر از منزل مقصود
وز هیچ طرف نیز صدای جرسی نیست

ما را هوس توست برآنیم که در سر
خوشتر ز هوای تو هوا و هوسی نیست

گر لاله و ریحان نبود ما و خیالت
گل هست چه نقصان بوَد از خاروخسی نیست

از خال سیه بر لب شیرین تو داغی است
آری شکری هست ولی بی مگسی نیست

گفتی که درونِ دل تو کیست خیالی
بیرون ز تو و نقش خیال تو کسی نیست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.