هوش مصنوعی:
این متن عاشقانه و عرفانی، بیانگر عشق و اشتیاق شاعر به معشوق است که او را منبع نور و صفا میداند. شاعر خود را بیحاصل و نیازمند کرم معشوق توصیف میکند و از غم فراق و چشمانداز خوش معشوق سخن میگوید. در نهایت، معشوق را شاه جهان و صاحب دو عالم میخواند و از او میخواهد که با دمیدن صبح، شادی را به زندگی بازگرداند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۳۶
باز آی که خلوتگه جانم حرم توست
زیرا که تو شمعی و صفا در قدم توست
امیّد قبولِ همه بر حاصل خویش است
بی حاصلی ما به امید کرم توست
دل را ز غم چشم خوشت حال خراب است
وین طرفه که او را به چنین حال غم توست
ما مفلس عشقیم و گدایی صفت ماست
تو شاه جهانی و دو عالم علم توست
ای صبح چو بگذشت شب هجر خیالی
برخیز و به شادی نفسی زن که دم توست
زیرا که تو شمعی و صفا در قدم توست
امیّد قبولِ همه بر حاصل خویش است
بی حاصلی ما به امید کرم توست
دل را ز غم چشم خوشت حال خراب است
وین طرفه که او را به چنین حال غم توست
ما مفلس عشقیم و گدایی صفت ماست
تو شاه جهانی و دو عالم علم توست
ای صبح چو بگذشت شب هجر خیالی
برخیز و به شادی نفسی زن که دم توست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.