۲۱۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۶

باز آی که خلوتگه جانم حرم توست
زیرا که تو شمعی و صفا در قدم توست

امیّد قبولِ همه بر حاصل خویش است
بی حاصلی ما به امید کرم توست

دل را ز غم چشم خوشت حال خراب است
وین طرفه که او را به چنین حال غم توست

ما مفلس عشقیم و گدایی صفت ماست
تو شاه جهانی و دو عالم علم توست

ای صبح چو بگذشت شب هجر خیالی
برخیز و به شادی نفسی زن که دم توست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.