هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، غم و اندوه ناشی از شکست عشق و ناامیدی را بیان می‌کند. شاعر از شکست عهد و پیمان، فریب‌خوردگی دل، و از دست دادن سرمایه‌های وجودی مانند قلب و امید سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌ای به گذرا بودن دنیا و بی‌ثباتی آن دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه همراه با اشارات به ناامیدی و شکست، نیازمند درک و بلوغ عاطفی است که معمولاً از نوجوانی به بعد قابل درک می‌شود.

شمارهٔ ۴۲

بی رخ آن مه که شام زلف را درهم شکست
چون فلک پشتِ امید من ز بار غم شکست

راستی را هر دلی کز مردم صاحب نظر
برد چشم دل فریبش، زلف خم در خم شکست

بیش از این عهد درستان مشکن ای شوخ و بترس
چون ز عهد نادرست افتاد بر آدم شکست

ساقیا در دور می خواری غم دوران مخور
کاین همان دور است ای غافل که جام جم شکست

حاصل از سرمایهٔ هستی خیالی را به دست
نقد قلبی بود، در دست غمت آنهم شکست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.