هوش مصنوعی:
این متن عاشقانه و عرفانی بیانگر عشق و ارادت شاعر به معشوق است که او را منبع همه زیباییها و فتنهها میداند. شاعر از دلسوختگی و عشق بیپایان خود سخن میگوید و معشوق را محور همه جانها و زیباییها میشمرد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و مفاهیم انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۵۷
دلم را مقام عبادت درِ اوست
زهی بخت آن دل که فرمانبرِ اوست
طفیل قد اوست هرجا که جانی ست
عجب سرو نازی که جانها برِ اوست
اگرچه خطش نیست چون غمزه جادو
ولیکن همه فتنه ها در سرِ اوست
دمادم ز اندیشه خون می خورد دل
چو قلب است لابد همین در خورِ اوست
خیالی به حشرت خط نیکنامی
همین بس که نام تو در دفترِ اوست
زهی بخت آن دل که فرمانبرِ اوست
طفیل قد اوست هرجا که جانی ست
عجب سرو نازی که جانها برِ اوست
اگرچه خطش نیست چون غمزه جادو
ولیکن همه فتنه ها در سرِ اوست
دمادم ز اندیشه خون می خورد دل
چو قلب است لابد همین در خورِ اوست
خیالی به حشرت خط نیکنامی
همین بس که نام تو در دفترِ اوست
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.