هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد فراق و دوری از معشوق می‌نویسد و بیان می‌کند که دلتنگ و بیمار است. او از غم و حسرت دوری می‌گوید و اشاره می‌کند که حتی باد صبا نیز مانند او بیمار است. شاعر از سختی زندگی بدون معشوق می‌نویسد و شیرینی عشق را به یاد می‌آورد. در نهایت، او به ناچار صبر را چاره‌ی غم خود می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و غم‌انگیز است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۵۸

دلم از دردِ فراق تو قوی افگار است
دیده در حسرت یاقوت تو گوهربار است

ای که گفتی خبری از تو صبا برد ولی
مشکل این است که او نیز چو من بیمار است

دور از او کار من آسان بکن ای غم ورنه
زندگی بی شرفِ صحبت جان دشوار است

شور لعل تو از آن بر دل من شیرین است
که میان من و او حقّ نمک بسیار است

با همه چهره فروزی و صفا صورت چین
پیش رخسار تو نقشی ست که بر دیوار است

ای خیالی چو غم فرقت او را جز صبر
چاره یی نیست، صبوری به غمش ناچار است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.