هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از دوری از معشوق و درد فراق مینالد. او کسانی را که از دیدار یار محروم نیستند یا عشق را درک نمیکنند، مورد خطاب قرار میدهد و از زیبایی و جاذبهٔ معشوق سخن میگوید. شاعر همچنین از خوابآلودگی چشم یار و انکار عشق توسط برخی انتقاد میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی پیچیده است که درک آن برای مخاطبان کمسنوسال دشوار است. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای نوجوانان جوان نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۹۲
هرکه از دیدار جانان همچو من مهجور نیست
گر خبر ز اندیشهٔ دوری ندارد دور نیست
و آن که با سوز محبّت نیست چون پروانه گرم
گر همه ماه است شمع دولتش را نور نیست
ماه را گویی مگر نسبت به رویش کرده اند
ورنه بی وجهی به حسن خویشتن مغرور نیست
با حریفان از چه رو پیوسته دارد سرگران
نرگس پر خوابِ چشم یار اگر مخمور نیست
ای خیالی منکر عشق بتان تا عاقبت
جان نه در بازد به عذرِ این گنه معذور نیست
گر خبر ز اندیشهٔ دوری ندارد دور نیست
و آن که با سوز محبّت نیست چون پروانه گرم
گر همه ماه است شمع دولتش را نور نیست
ماه را گویی مگر نسبت به رویش کرده اند
ورنه بی وجهی به حسن خویشتن مغرور نیست
با حریفان از چه رو پیوسته دارد سرگران
نرگس پر خوابِ چشم یار اگر مخمور نیست
ای خیالی منکر عشق بتان تا عاقبت
جان نه در بازد به عذرِ این گنه معذور نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.