۱۹۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۴

آزاد بنده یی که قبول دلی شود
خرّم دلی که خاک ره مقبلی شود

ناچار هرکه در خط فرمان کاملی ست
روزی به یمن همّت او کاملی شود

از جان سرشته اند تو را ورنه مشکل ا ست
کاین شکل دلفریب ز آب و گلی شود

کس نیست جز نسیم که بگشاید ای دریغ
دل را به فکر زلف تو گر مشکلی شود

کشتی عمر غرقهٔ بحر غم است و نیست
زاین ورطه اش امید که بر ساحلی شود

سوزد درون چو مجمر و ترسم که عاقبت
راز دلم فسانهٔ هر محفلی شود

باشد خیالیا که متاع حدیث تو
روزی قبول خاطر صاحبدلی شود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.