۲۱۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۲

اشکم به جست و جوی او بر خاک آن درمی رود
خوب است فکر اشک من در پای او گر می رود

تا پای سرو ناز را بوسد به یاد قامتش
سوی چمن آب روان پیوسته بر سر می رود

هرچند کز باد هوا تو می دوانی باد پا
گلگون اشک عاشقان با او برابر می رود

تا تو چراغ افروختی از چهرهٔ چون روز خود
هر شب ز غیرت شمع را آتش به سر بر می رود

از دیده هردم می رود اشک خیالی سوی رخ
چون سایلی کز مفلسی اندر پی زر می رود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.