۱۸۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۶

اگر معارضه حُسن تو را به حور افتد
رخ تو بیند و از شرم در قصور افتد

تو آفتابی و فریاد مهر برخیزد
ز پرتو تو به هر خانه یی که نور افتد

گمان مبر که گذارم ز اختیار تو دست
کمند حلقهٔ زلفت مگر ضرور افتد

گذار رسم عداوت که از ستیزه گری
ز دل رقیب تو نزدیک شد که دور افتد

بلاکشی چو خیالی کجاست جز ایّوب
که در کشاکش محنت چنین صبور افتد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.