هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و غزلگونه، احساسات شاعر را نسبت به معشوق بیان میکند. او از زیبایی و جذابیت معشوق سخن میگوید و درد فراق و اشتیاق دیدار را توصیف میکند. شاعر از نگاههای معشوق به عنوان تیرهایی بر دلش یاد میکند و در انتها، با ناامیدی و اندوه، از عجز خود در برابر این عشق مینالد.
رده سنی:
16+
این شعر حاوی مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.
شمارهٔ ۱۱۲
با آفتاب رویت چون مه نمی برآید
زهره چه زهره دارد تا در برابر آید
از خاک رهگذارت دزدیده سرمه نوری
وز عین بی حیایی در دیده می درآید
آمد هزار ناوک ز آن غمزه بر دل من
پیوسته چشم بر ره دارم که دیگر آید
از دست آب دیده آهی همی برآریم
خود غیر از این چه کاری از دست ما برآید
گردن بنه خیالی حکمی که راند تیغش
تا زود هرچه باشد آن نیز برسرآید
زهره چه زهره دارد تا در برابر آید
از خاک رهگذارت دزدیده سرمه نوری
وز عین بی حیایی در دیده می درآید
آمد هزار ناوک ز آن غمزه بر دل من
پیوسته چشم بر ره دارم که دیگر آید
از دست آب دیده آهی همی برآریم
خود غیر از این چه کاری از دست ما برآید
گردن بنه خیالی حکمی که راند تیغش
تا زود هرچه باشد آن نیز برسرآید
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.