۱۴۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۶

باز از قدم گل چمن پیر جوان شد
وز زلف سمن باد صبا مشگ فشان شد

تا عرضه دهد پیش قدت بندگی خویش
سر تا به قدم سوسن آزاده زبان شد

تا زمزمهٔ مهر تو بشنید به صد شوق
در رقص درآمد فلک و چرخ زنان شد

آب از هوس نخل خرامان قدت باز
شوریده صفت در قدم سرو روان شد

در جان خیالی چو وطن ساخت غم عشق
می خواست که ویران شود این خانه همان شد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.