هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق و وفاداری به معشوق سخن می‌گوید و از تأثیرات عمیق عشق بر زندگی و جهان هستی می‌نویسد. شاعر از فتنه‌انگیزی معشوق و نقش قضا و قدر در شکل‌گیری این عشق یاد می‌کند و امیدوار است که با اخلاص در این راه به مقصود برسد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و استعاره‌های پیچیده ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۳۵

تا جان ز وفای دهن تنگ تو دم زد
از شهر بقا خیمه به صحرای عدم زد

یارب چه بلایی تو ندانم که به عالم
هرجا قدم آورد قدت فتنه علَم زد

چون ماه نو از دیده نهان گشت یقین شد
کز فتنهٔ ابروی تو ترسید که خم زد

تا کلک قضا نقش رخ و زلف تو بندد
از غالیه بر صفحهٔ خورشید رقم زد

باشد که به جایی رسد از عشق خیالی
چون از سر اخلاص در این راه قدم زد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.