هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و هجران سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که بتواند معشوق را در خواب یا بیداری ببیند. او از رنج عشق و دوری شکایت می‌کند و امیدوار است که روزی به وصال معشوق برسد. شاعر همچنین از رقیبان و حجاب‌هایی که مانع دیدار او با معشوق می‌شوند، گلایه می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و هجران نیاز به بلوغ عاطفی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل ۶۰۱

ای دریغا گر شبی در بر خرابت دیدمی
سرگران از خواب و سرمست از شرابت دیدمی

روز روشن دست دادی در شب تاریک هجر
گر سحرگه روی همچون آفتابت دیدمی

گر مرا عشقت به سختی کشت سهل است این قدر
کاش کاندک مایه نرمی در خطابت دیدمی

در چکانیدی قلم بر نامه دلسوز من
گر امید صلح باری در جوابت دیدمی

راستی خواهی سر از من تافتن بودی صواب
گر چو کژبینان به چشم ناصوابت دیدمی

آه اگر وقتی چو گل در بوستان یا چون سمن
در گلستان یا چو نیلوفر در آبت دیدمی

ور چو خورشیدت نبینم کاشکی همچون هلال
اندکی پیدا و دیگر در نقابت دیدمی

از منت دانم حجابی نیست جز بیم رقیب
کاش پنهان از رقیبان در حجابت دیدمی

سر نیارستی کشید از دست افغانم فلک
گر به خدمت دست سعدی در رکابت دیدمی

این تمنایم به بیداری میسر کی شود
کاشکی خوابم گرفتی تا به خوابت دیدمی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۶۰۰
گوهر بعدی:غزل ۶۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.