هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه بیانگر درد و رنج عشق نافرجام و هجران است. شاعر از فراق معشوق و نرسیدن به وصال او مینالد و تأکید میکند که بدون عشق، حتی کوچکترین دردها نیز قابل بیان نیستند و بدون رحمت معشوق، راهنماها نیز به مقصد نمیرسند.
رده سنی:
15+
مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، موضوع هجران و درد عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۵۰
تا نخست از طرف عشق تو فرمان نرسید
شرح حال دل موری به سلیمان نرسید
تا نشد راهبر تشنه لبان رحمت تو
قدم خضر به سرچشمهٔ حیوان نرسید
ما و اندیشهٔ دردت که مریض غم عشق
بی طلبکاری درد تو به درمان نرسید
آه کاندر طلب وصل توام عمر عزیز
برسید آخر و این راه به پایان نرسید
عشق روزی که بلاهای تو قسمت می کرد
به خیالی به جز از محنت هجران نرسید
شرح حال دل موری به سلیمان نرسید
تا نشد راهبر تشنه لبان رحمت تو
قدم خضر به سرچشمهٔ حیوان نرسید
ما و اندیشهٔ دردت که مریض غم عشق
بی طلبکاری درد تو به درمان نرسید
آه کاندر طلب وصل توام عمر عزیز
برسید آخر و این راه به پایان نرسید
عشق روزی که بلاهای تو قسمت می کرد
به خیالی به جز از محنت هجران نرسید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.