۱۹۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۵۰

تا نخست از طرف عشق تو فرمان نرسید
شرح حال دل موری به سلیمان نرسید

تا نشد راهبر تشنه لبان رحمت تو
قدم خضر به سرچشمهٔ حیوان نرسید

ما و اندیشهٔ دردت که مریض غم عشق
بی طلبکاری درد تو به درمان نرسید

آه کاندر طلب وصل توام عمر عزیز
برسید آخر و این راه به پایان نرسید

عشق روزی که بلاهای تو قسمت می کرد
به خیالی به جز از محنت هجران نرسید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.